نشــــــــــــان عشــــــق

نشــــــــــــان عشــــــق
 
ای‌ که‌ می‌پرسی‌ نشان‌ عشق‌ چیست‌
عشق‌ چیزی‌ جز ظهور مهر نیست‌
عشق یعنی مهر بی‌چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی‌ادعا
عشق یعنی عاشق بی‌زحمتی
عشق یعنی بوسه بی‌شهوتی
عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه‌ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار
باور امکان با یک گل بهار
عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی
عشق یعنی این که انگوری کنی
عشق یعنی این که زنبوری کنی
عشق یعنی مهربانی در عمل
خلق کیفیت به کندوی عسل
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
عشق یعنی یک نگاه آشنا
دیدن  افتادگان  زیر  پا
عشق یعنی تنگ بی ماهی شده
عشق یعنی ، ماهی راهی شده
عشق یعنی مرغ‌های خوش نفس
بردن آنها به بیرون از قفس
عشق یعنی جنگل دور از تبر
دوری سرسبزی از خوف و خطر
عشق یعنی از بدی ها اجتناب
بردن پروانه از لای کتاب
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
ای توانا ، ناتوان عشق باش
پهلوانا ، پهلوان عشق باش
عشق یعنی تشنه‌ای خود نیز اگر
واگذاری آب را بر تشنه تر
عشق یعنی ساقی کوثر شدن
بی پر و بی پیکر و بی سر شدن
نیمه شب سرمست از جام سروش
در به در انبان خرما روی دوش
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درمانده‌ای درمان کنی
عشق یعنی خویشتن را نان کنی
مهربانی را چنین ارزان کنی
عشق یعنی نان ده و از دین مپرس
در مقام بخشش از آیین مپرس
هرکسی او را خدایش جان دهد
آدمی باید که او را نان دهد
عشق یعنی عارف بی خرقه ای
عشق یعنی بنده ی بی فرقه ای
عشق یعنی آنچنان در نیستی
تا که معشوقت نداند کیستی
عشق یعنی جسم روحانی شده
قلب خورشیدی نورانی شده
عشق یعنی ذهن زیباآفرین
آسمانی کردن روی زمین
هر که با عشق آشنا شد مست شد
وارد یک راه بی بن بست شد
هرکجا عشق آید و ساکن شود
هرچه ناممکن بود ممکن شود
درجهان هر کارخوب و ماندنی است
رد پای عشق در او دیدنی است
سالک آری عشق رمزی در دل است
شرح و وصف عشق کاری مشکل است
عشق یعنی شور هستی در کلام
عشق یعنی شعر، مستی؛ والسلام

شعری جدید از شاهنامه مدرن

 
 
كنون رزم virus و رستم شنو
دگرها شنیدستی این هم شنو
كه اسفندیارش یكی disk داد
بگفتا به رستم كه ای نیكزاد
 
در این disk باشد یكی fileناب
كه بگرفتم از site افراسیاب
 
برو حال­ می كن بدین disk هان!
كه هم نون و هم آب باشد در آن
 
تهمتن روان شد سوی خانه اش
شتابان به دیدار رایانه اش
 
چو آمد به نزد mini tower اش
بزد ضربه بر دكمه power اش
 
دگر صبر و آرام و طاقت نداشت
مران disk را در drive اش گذاشت
 
نكرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت
یكی list از root دیسكت گرفت
 
در ان disk دیدش یكی file بود
بزد enter آنجا و اجرا نمود
 
كز ان یك demo گشت زان پس عیان
به فیلم و به موزیك و شرح­ و بیان
 
به ناگه چنان سیستمش كرد hang
كه رستم در آن ماند مبهوت و منگ
 
چو رستم دگر باره reset نمود
همی كرد هنگ و همان شد كه بود
 
تهمتن كلافه شد و داد زد
ز بخت بد خویش فریاد زد
چو تهمینه فریاد رستم شنود
بیامد كه لیسانس رایانه بود
 
بدو گفت رستم همه مشكلش
وز ان disk و برنامه خوشگلش
 
چو رستم بدو داد قیچی و ریش
یكی bootable دیسك آورد پیش
 
یكی toolkit اندر آن disk بود
بر آورد آن را و اجرا نمود
 
همی گشت toolkit هارد اندرش
چو كودك كه گردد پی مادرش
 
به ناگه یكی رمز virus یافت
پی حذف امضای ایشان شتافت
 
چو virus را نیك بشناختش
مر از boot sector بر انداختش
 
یكی ضربه زد بر سرش toolkit
كه هر بایت ان گشت هشتاد bit
 
به خاك اندر افكند virus را
تهمتن به رایانه زد بوس را
 
چنین گفت تهمینه با شوهرش
كه این بار بگذشت از پل خرش
 
دگر باره اما خریت مكن
ز رایانه اصلا تو صحبت مكن
 
قسم خورد رستم به پروردگار
نگیرد دگر disk از اسفندیار

بازم از طرف دوست

روزگاری اهالی یه دهکده تصمیم گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند
در روز موعود همه مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند
و
تنها یك پسر بچه با خودش چتر آورده بود و

این یعنی ایمان.....

----------------------------------------------------------------------------------------------------------
مترسک گفت: ای گندم تو گواه باش
که مرا برای ترساندن آفریدند
اما من عاشق پرنده ای بودم
که از ترس من از گرسنگی مرد...

 

از طرف دوست

ببار ای باران ، ببار که غم از دلم رفتنی نیست،

اشکهای روی گونه ام دیدنی نیست.

ببار ای باران که این تنهایی تمام شدنی نیست،

آن لحظه های زیبا تکرار شدنی نیست.

ببار ای باران که شعر تلخ جدایی خواندنی نیست ،

غم تلخی که در سینه دارم فراموش شدنی نیست .

مرسی خیلی باحال بود